دارم به تاهل نزدیک می شوم .تاهل ،تعهد و تمام مراسم گیج کننده و شیرین این بین .من به مردی متعهد می شوم که قرار است دست هایم را بگیرد و در خوشی ها و ناخوشی ها در کنارم باقی بماند .ما قسم می خوریم که در متشنج ترین لحظات زندگیمان به یاد بیاوریم که چطور لبخند یکدیگر را دوست داشتیم و برای پدیدار شدن این انتهای کوچک زیبا تلاش می کردیم ...
نوشته شده در دوشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۶ساعت 21:45 توسط حَسنا|
بنای بی حواس من ...
ما را در سایت بنای بی حواس من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aahandea بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 0:37