فردای آن روز آنقدر از اینور و آنور ملامت شنیدم و چشم های گرد شده ی اطرافیان را دیدم که ترجیح می دادم روسری سر کند و در جمع ها حاضر شود،تا اینکه در جواب سوال "کی موهاتو کوتاه کرده"بگوید خانمم!
هفته ها گذشت و چمن های شلخته به حالت اول برگشت و در کمال ناباوری او دوباره روی صندلی نشست تا قیچی دست من باشد،آنقدر از این حس اعتماد و فروتنی سرمست بودم که این بار با دیدن یک خروار فیلم کوتاه کردن موی مردانه قیچی دست گرفتم و موهایش را کوتاه کردم.در کمال خونسردی و بدون اینکه از استرس چشم هایم از حدقه بیرون بزند.
نتیجه دلچسب و راضی کننده بود،شاید حرفه ای به نظر نمی رسید ولی به قاعده و عادی بود...آنقدر که از فردا دستش را می گرفتم و به این و آن نشان می دادم و می پرسیدم موهاش خوبه؟من کوتاه کردم!
بنای بی حواس من ...برچسب : نویسنده : aahandea بازدید : 74