۲/من این حرف ها را با تو نمی گویم اما دلم برای سبزی کاشتن توی باغچه ی خانه یمان لک می زند،برای آب دادن صبح به صبح گلدان ها برای آرامش بعدازظهر و آفتاب پهن شده کف اتاق ...
۳/من هر شب از میان هزاران چراغ زرد و نارنجی عبور می کنم،تمام خستگیم را می گذارم توی تاکسی و به این فکر می کنم که یک روز تمامشان تمام می شوند.تمام این اضطراب و پریشانی ...
بنای بی حواس من ...برچسب : نویسنده : aahandea بازدید : 65